کلمه:شعر تازه ای از سیمین بهبهانی
خون دل و گلوله و باروت /
با آن سه رادمرد چه کردند /
آن هر سه ایستاده آزاد /
اینک اسیر تربت سردند/
مرد خدا و مصلح و استاد /
هریک زبان مردم خاموش- /
رفتند و چون تعرض فریاد /
دیگر به سینه باز نگردند /
ای زادگاه پاک من ای خاک /
ناگاه تخت سینه گشودی /
در خون خود تپیده درونت /
بسیار کودک و زن و مردند/
این جاهلان که دست به کارند /
گوش سخن نیوش ندارند /
رنج است این ! به سود چه راحت /
باصلح پیشگان به نبودند /
خودرو سوار و لوله افکن /
با تندباد مرگ بتازد /
چون باره گسیخته افسار /
برمردمی که راهنوردند /
برگرد آبگیر پر از اشک/
با قامت خمیده و لرزان /
تمثیل لاله های سیاهند /
این مادران که دختر دردند /
شاید بهار سبز ببارند /
شاید گیاه سبز بکارند /
دلزندگان سبز که بیزار /
از این خزان مرده زردند/
0 نظرات:
ارسال یک نظر